مجید اسطیری در ابتدای این نشست با تقدیر از انتشارات ترجمان و نهاد کتابخانه های عمومی کشور برای انتخاب، ترجمه و انتشار این کتاب گفت: این دست کتابها آثار ارزشمندی هستند که بینش جدیدی در خصوص مطالعه و فضایی که در آن مطالعه میکنیم به ما میدهد. در این مسیر کتاب لذت خواندن در عصر حواسپرتی» نوشته آلن جیکوبز نیز مانند کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟» نوشته نیکلاس کار تلاش میکنند موضوع مطالعه در دنیای امروز بر اساس اقتضائات عصر جدید بررسی کنند.
وی با اشاره به برخی اشتراکات و تفاوتهای این دو اثر گفت: آلن جیکوبز در کتاب پیش رو، کلام خود را بارها به دیدگاه نیکلاس کار در کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند؟» ارجاع می دهد و میخواهد به این واسطه هم عصر حواس پرتی را معرفی کند و هم نگاه منتقدانه خود را به نظریات نیکلاس کار مطرح کند. از این جهت پیشنهاد میکنم که علاقهمندان هر دو کتاب را مطالعه کنند تا دید بهتری نسبت به موضوع داشته باشند.
مخاطبان آینده باز هم به کتاب کاغذی بازمیگردند
این نویسنده درباره دیدگاه آلن جیکوبز درباره استفاده از فناوریهای جدید در حوزه مطالعه میگوید: جیکوبز وقتی از تجربه خودش درباره استفاده از دستگاه کتابخوان الکترونیک (کیندل) حرف می زند، می گوید "من در طول سالیان برای خودم نظامی ایجاد کردهام که وقتی کتاب میخوانم چطور بر روی آن حاشیه نویسی کنم و برای خودم علامت بزنم؛ اما کیندل باعث شد که من این نظام نشانه گذاری را کنار بگذارم و این باعث شد که با تمرکز بیشتری به مطالعه بپردازم" که البته من به آن نقد دارم؛ گرچه تجربه استفاده از کیندل را ندارم اما کتاب های بسیاری را از طریق نرم افزارهای مختلف مطالعه کردهام.
اسطیری افزود: البته هیچ کدام از این دو نویسنده معتقد نیستند که "کتاب کاغذی در آینده جایی نخواهند داشت" و چنین چیزی را مطرح نکردند. من هم به نظر امبرتو اکو اعتقاد دارم که کتاب کاغذی هیچ گاه از بین نمی رود؛ گرچه در یک شیب خیلی ملایمی کتاب های کاغذی عرصه را به کتاب های الکترونیک میدهد اما هیچ گاه از بین نمی رود.
وی درباره موضوع لذت بردن از مطالعه گفت: به گفته ایتالو کالوینو "هر بار رجوع به شاهکارهای ادبیات کلاسیک با یک کشف تازه همراه است" و این همان لذتی است که مخاطبان کتاب و عاشقان کتاب به دنبال آن هستند آن هم در عصر حواس پرتی که همه به دنبال سرعت اتصال بیشتر و تبادل نظر هستند. البته مطالعات عصب شناسی این زنگ خطر را به صدا درآورده که این فرهنگ در حال تقلیل رفتن است. اما احساس می کنم که هیچ گاه از بین نخواهد رفت و افراد به دلیل همین دریافتی که در خلوت و تنهایی با کتاب داشته اند، باز هم به کتاب کاغذی برمی گردند.
دعوت به بازاندیشی در باب نسبت ادبیات ژانر و ادبیات جدی
وی درباره دسته بندی آلن جیکوبز از ادبیات گفت: خواندن رمان های ژانر با شاهکارهای ادبیات متفاوت است و این دو نوع آثار مانند سیاره های جداگانه ای هستند. البته ما نباید در پی نازل نشان دادن ادبیات ژانر و تحقیر خوانندگان آن باشیم، چرا که با توجه به نظریه مارشال مک لوهان مبنی بر اینکه "رسانه همان پیام است" معتقدم که خواندن هر کتابی به هر حال از نخواندن کتاب بهتر است و مطالعه هر کتابی حتما خالی از فایده نخواهد بود. ضمن اینکه بسیاری از مخاطبان کتاب های عامه پسند نهایتا به جمع مخاطبان ادبیات جدی خواهند پیوست و مطالعه ادبیات ژانر پلی برای رسیدن به لذت مطالعه ادبیات جدی و شاهکارهای ادبی است.
این پژوهشگر تأکید کرد: از این فرصت استفاده میکنم و همه اهالی ادب را به تبیین مرزهای ادبیات ژانر با سایر گونه های ادبیات دعوت می کنم و البته این اصلاً به معنای بیرون کردن این مخاطبان ادبیات ژانر از گستره و سرزمین کتابخوانی نیست، بلکه منتظر آنها هستیم تا روزی از ادبیات علمی تخیلی و ادبیات جنایی و پلیسی، به مطالعه و صحبت درباره آثاری چون جنایت و مکافات»، برادران کارامازوف» و امثال آن برسیم. این در واقع دعوتی است برای اندیشیدن در باب نسبت ادبیات ژانر با ادبیات جدی.
قصه گویی برای کودکان در روستای کردیجان آشتیان
ادبیات ,کتاب ,مطالعه ,ژانر ,های ,جیکوبز ,ادبیات ژانر ,آلن جیکوبز ,مطالعه ادبیات ,ادبیات جدی ,کتاب های ,سرزمین کتابخوانی نیست، ,مجید اسطیری، نویسنده
درباره این سایت